برنامه تحصیلی و توسعه کشور
مقدمه
فرزند شایسته، بزرگترین نعمت است. این نعمت بزرگ در صورت تربیت نادرست به بدترین آفریدهی الهی جلوه مینماید و همچنانکه در صورت نبود برنامهی سنجیده شده در نظام آموزشی کشور به یک آدم بیتأثیر و ناکارآمد ممکن است تبدیل شود؛ لذا تعلیم متناسب با استعداد و علایق فرد از یک طرف و در نظر داشتن امکانات و نیازهای کشور از طرف دیگر و نیز تربیت هماهنگ با باورها و ارزشهای جامعهشان لازم و ضروری است تا به رشد علمی و تربیتی مناسب دست یابد.
برای تعلیم و تربیت انسانها، باید از دانش و تخصص متخصصان امر استفاده کرد تا یک برنامه تحصیلی مدیریت شده و کارشناسی شده برای دانش آموزان تدوین و تصویب شود.
تعلیم و تربیت و اصول بنیادین آن
1. برنامه ریزی
برنامهریزی؛ یعنی شناخت هدف و تعیین یک سلسله فعالیتها برای رسیدن به اهداف تعیین و تعریف شده.
یک کودک، یا نوجوان را در امر یادگیری و تربیتی نباید به خودش واگذار کرد، باید پدر و مادر در یک مقطع زندگی و بعد دولت، نظام آموزشی و پرورشی را ایجاد نماید که او را در حرکت به سمت اهداف یاری نماید.
2. سازماندهی
سازماندهی؛ یعنی تقسیم کار بین یک گروه. این گروه میتواند یک سازمان بسیار بزرگ باشد مانند آموزش و پرورش و میتواند یک خانواده سه نفره باشد. سازماندهی شامل تقسیم کار بین افراد و تقسیم و توزیع منابع مالی (پول و تجهیزات) میشود. در صورت نبود سازماندهی، در هر طبقه اجتماعی، بیبرنامگی، سردرگمی، و هدر رفتن امکانات تمام افراد و گروهها را فراگرفته و در نتیجه جامعه دچار آسیبهای جدی خواهد شد؛ بنابراین، سازماندهی امر لازم و ضروری است.
3. هماهنگی
هنگامی که برنامهریزی انجام گرفت و تقسیم کار بین افراد انجام شد، در مرحله بعد هماهنگی انجام میگیرد. اگر در سازمانی هماهنگی وجود نداشته باشد، کارهای موازی در سازمان زیاد میشود و هزینهها بالا رفته و کارهای غیر ضروری، وقت افراد را پر میکند؛ یقیناً سازمان آموزش و پرورش از این قاعده خارج نیست. مثلاً در مدرسهای معاون به دانش آموزان میگوید: هیچ کس نباید موی سرش بلند باشد و هر کس که فردا به مدرسه میآید باید مویش را اصلاح کرده باشد. فردای آن روز یک دانشآموز را میبیند که مویش را اصلاح نکرده است و هنگامی که از او میپرسد چرا دستور را انجام نداده است، میگوید: معاون دیگر گفته است شما لازم نیست مویت را اصلاح کنی. نتیجه ناهماهنگی در این موضوع غیر مهم مطمئناً پیامدهای غیر قابل جبران را در پی دارد.
به این ترتیب برنامهریزی، سازماندهی و ... از موضوعات اساسی و تأثیرگزار در نظام آموزش و پرورش است.
دانش آموز و رشتهی تحصیلی
حال اگر دانش آموز در نظام آموزشی تعریف شده، مشغول تحصیل و فراگیری دانش شد، آنگاه پرسش اساسی مطرح است که در چه رشته تحصیلش را ادامه دهد و معیارهای انتخاب رشته چه چیزهایی میتواند باشد. علاقه، استعداد، شغل، موقعیت اجتماعی و ...؟ و شاید بتوان گفت که تمام گزینههای مذکور، در انتخاب رشتهی تحصیلی نقشآفرین است. در این نوشتار به طور خلاصه و کلی به برخی از معیارها با توجه به امکانات و برنامه توسعه کشور اشاره میکنیم:
امروزه برای دانش آموز طوری باید برنامه ریزی کرد که هر نوع آموزشی در آینده به کار یادگیرنده بیاید. به کار آمدن یادگیری فعلی ممکن است در آینده زمینهساز یادگیری بعدی شود و «قابلیت تحصیلی» بیابد؛ یعنی فرد برای ورود به مرحله بالاتر آماده کند و یا در انجام وظایف شغلی فرد، مفید واقع شود و «قابلیت شغلی» پیدا کند و یا دانشآموز را برای انتخاب و ورود در شغل آماده نماید. یا در زندگی روزمره به وی مدد رساند و «قابلیت تدبیر» پیدا کند و آموزشی در دنیای امروز مفید است که هر سه جنبه را داشته باشد؛ یعنی پایهای برای یادگیری بعدی باشد و موجب اشتغال شود و فرد را برای زندگی در محیط پیچیده و در حال تحول و تغییر کمک کند. یکی از شرایط دستیابی به این هدف جامع، تناسب علایق و استعدادهای یادگیرنده با موضوع یادگیری است.
ضمن عنایت ویژه به مسایل سهگانه فوق، میباید برنامه تحصیلی طوری هدایت شود که هماهنگ با برنامهریزیهای توسعه کشور باشد و برنامه آموزشی متناسب با برنامههای بلند مدت کشور در بخشهای مختلف، طراحی و اجرا گردد.
برای دستیابی به امور فوق راهکارهای ذیل پیشنهاد میگردد:
1- برنامهریزی آموزش و پرورش بطور اعم و راهنمایی تحصیلی دانش آموز به صور خاص، جدا از برنامههای توسعه ملی، مفید نخواهد بود.
2- هدف، رسیدن به زندگی مفیدتر و ثمربخشتر است؛ بنابراین هدایت تحصیلی جدا از راهنمایی حرفهای و شغلی نمیتواند مفید باشد و تحصیل با نگاه به آینده باید باشد.
3- زندگی فرد جدا از جامعه نیست و خواستههای فرد نمیتوانند در تعارفی با خواستههای جامعه تحقق پیدا کند. در روند تحصیل به برقراری سازش بین فرد و جامعه توجه خاصی میشود.
4- در برقراری سازش بین خواستهای فرد و جامعه لازم است سه امر مهم مورد نظر باشند: علایق، توانایی و ضرورت.
«علاقه» امری فردی و ناظر بر تمایلات و خواستهای شخصی است.
«ضرورت» به خواستههای جمع و نیاز اجتماعی اشاره دارد و «توانایی» به ارائه کار مطلوب اطلاق میشود که با سلامت فردی و سود رسانی اجتماعی همراه باشد. در امر هدایت تحصیلی باید بین این سه امر، تعادل برقرار ساخت.
«به امید تحصیل هماهنگ با تربیت»